سلام به تنهایی من خوش اومدی |
ﺁﻏـــــــﻮﺵ ﮐﺴـــﯽ ﺭﺍ ﺩﻭﺳـــﺖ ﺑﺩار ؛
ﮐـــﻪ ﺑـــﻮﯼ "ﺑـــــﯽ ﮐﺴـــﯽ" ﺑﺪﻫﺪ ،
ﻧــﻪ ﺑــــﻮﯼ
"ﻫــــﺮﮐﺴـــﯽ"
یه روزم میاد..
من میام تو اتاقمی بینم پسرم داره سیگار می کشه!
نمی دونم چی کار می کنم اون موقع ، شاید یکی بزنم زیر گوشش
نه به خاطر اینکه سیگار می کشه ، به خاطر این که کم آورده...
برلب بام نشسته ام
میخواهم اندکی میان مرگ وزندگی باشم
پایین را نگاه می کنم
هستند چیزهایی ...
دار و درخت
رهگذر
رهگذر؟!
نمیدانم شاید آشنا هم در میانشان باشد
آخر از اینجایی که من نشسته ام رهگذرها رو همه یکسان می بینم
همه در گذرند..
حس جالبی دارم
نا آشناست ولی دوست داشتنی
باد هم می وزد
آنقدر که مویی را از جایش برکند
سکوت
سکوت
سکوت
...
صدایی می آید
های های
رهگذریست ; ایستاده !
انگار که مرا صدا می کند
شاید بخیالش من آشنای اویم
شاید
نکند که فکر کرده که من قصد پریدن دارم
باید همینطور باشد
تفلک که گناهی ندارد
من هم بجای او بودم همین فکر را می کردم
با فریاااااااااااااااااااااا اااد جانم
سلام من بر گشتم
من این صدا را میشناسم
آمدم که از نو شروع کنیم
خواهش می کنم بیا پایین
هه هه فکر کرده که من بچه ام که با دروغ های شیرینش گولم زند
آه
دل دیوانه باز که تو لغزیدی او همان تیغ است مگرزخمش را فراموش کردی
میدانم که باز دروغ می گوید
اره فقط دلش سوخته که این دروغ هارا گفت
KДUҖДЯS
میخواهم راه برگیرم به مقصدی نا آشنا
دیگر از سکوت جدا خواهم شد
دوست دارم در راه که میرم فریاد کشم فریـــاد فریــــــــــــــــــــــ ـــــــــــــا
چه حس دل انگیزی
این راه مرا به اوج میبرد
گر به مقصدی رسم دل بسته ام را باز می کنم تا دل آزاد باشم
تا دل ازاد باشم
KДUҖДЯS