سلام به تنهایی من خوش اومدی

 باتو نیستم تونخوان باخودم زمزمه میکنم               من خوبم من ارامم فقط کمی بی حوصله ام        فقط کمی تو را کم اورده ام !

 

یادت هست می گفتم در سرودن تو ناتمامم! وازه کم می اورم برای گفتن دوست دارمها!

حالا تمام وازه هایم در گلو صف کشیده اند !با این همه وازه چه کنم!؟

تکلیف این همه حرف نگفته چه می شود!باید حرفهایم را مچاله کنم و بر گردن باد بیااندازم!

باید خوب باشم! من خوبم،من ارامم!فقط کمی بی حوصله ام! آسمان روی سرم سنگینی میکند!

روزهایم کش آمدن! هر چه خودم را به کوچه بی خیالی می زنم باز سر از کوچه دلتنگی در میاورم،روزها تمام ابرهای اندوه در چشمان هستند ولی نمی بارند چون من خوبم ، آرامم! من قول داده ام تمام

خنده هایم را نذر کرده ام که گریه ام نگیرد

اما شبها

وای از شبها...

 

 




برچسب‌ها:
<-TagName->
+ تاریخ شنبه 7 ارديبهشت 1392برچسب:, ساعت 16:17 نویسنده KДUҖДЯS |